شهادت حضرت فاطمه کبری (س) را بر همه مسلمین تسلیت عرض مینماییم
شهادت حضرت فاطمه کبری (س) را بر همه مسلمین تسلیت عرض مینماییم
مارا مرانی تو ای شمش الشموس از درت
قسم به آن پهلوی شکسته مادرت
به میهمانی رسول آمده ای؛ آمده ای تا او را به معراج ابدی ببری.
کمی درنگ کن؛ اینکه با تو سخن میگوید،
امین آسمانها و زمین، جبرئیل است.
میدانم که برای تو نیز دشوار است تا زیر باران
اشکهای فاطمه علیهاالسلام ، جان نبی را بستانی.
اما گویا چارهای نیست و زمان پر کشیدن
محمد صلی الله علیه وآله فرا رسیده است.
برادرم. ملک الموت! میخواهی از کجا آغاز کنی؟
تمامی وجود رسول اللّه در راه حق ذوب شده است،
چشمانش، نور خدا را در معراج دیده،
زبانش با خدا سخن گفته و کلام او بر آن جاری بوده،
قلبش، محل نزول کتاب خدا بوده و پاهایش،
راههای آسمانی را بهتر از مسیرهای زمینی پیموده است.
میدانی این در را که تو بی اذن زهرا علیهاالسلام از آن عبور نکردی،
به آتش جهل و کینه خواهند سوزاند
و دستان علی مرتضی علیه السلام را که با دستان رسول صلی الله علیه وآله ،
انس دیرینه داشت، به بند خواهند کشانید؟
آیا میدانی پس از رسول خدا، بر پاره های تن او چه خواهد گذشت؟
میدانی که چگونه قامت رعنای فاطمه را به خمیدگی مینشانند
و جایگاه بوسه های رسول را به کبودی مینمایند؟
نگاه کن که چگونه فاطمه علیهاالسلام با تمام دلتنگی هایش سر به زیر افکنده
تا تو در تلاقی چشمهایش، در کارَت درنگ نکنی!
برخیز و جان عزیزترین و مقربترین بنده خدا را بستان!
روح محمد صلی الله علیه وآله از ازل، آسمانی بود؛
این چند صباح را هم که بر زمین هبوط کرد، برای هدایت خلق بود و بس!
اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها
آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها
روزی اشک ما همه در چشمهای توست
ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها
تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق
نازِ تو میکشند گریبان دریده ها
میگفت عاشقی که تو را در بغل گرفت
مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ها
آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر
چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها
آقا قسم به موی پریشان عمّه ات
نامت صدا زدند تمامِ شهیده ها
ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا
ما را دعا کنی وسط برگزیده ها
تا میشویم لحظه ای دلتنگ کربلا
دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها
ره وا کنید قافله سالار میرسد
زینب برای دیدن دلدار میرسد